کد مطلب:27250
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
پيرامون اصطلاحات زير توضيحات كاملي مرقوم فرماييد:
عرفان، تصوف، پير و مراد و قطب، سلسله سلوكي، درويش، وحدت وجود، خرابات.
و پيرامون عرفان محي الدين عربي شيخ اكبر توضيح روشن و بدون حاشيه بفرماييد بطوريكه كاملاً اين شخصيت در جهان تفكر اسلامي و غربي از باب صحتنظرات و انديشه هايش و مطابقت با معارف اماميه بهره مند گردد؟
در پاسخ به سؤال شما دوست عزيز عرض مي شود كه توضيح واژه هايي كه درخواست كرده بوديد به شرح زير است :
1. عرفان :
يعني شناسايي، و مراد شناسايي حق است. و نام علمي است از علوم الهي كه موضوع شناخت آن حق و اسماء و صفات اوست. و بالجمله راه و روشي را كه اهل الله براي شناسايي حق انتخاب كرده اند، عرفان مي نامند.
عرفان و شناسايي حق به دو طريق ميسر است : يكي بصورت استدلال عقلي است كه از اثر پي به مؤثر مي بريم؛و ديگري طريق تصفية باطن و تخلية روح است كه طريق اولياء و عرفاست.(1)
2. تصوف :
تصوف بمعني صوف (لباس پشمي ضخيم) پوشيدن است، كه اثر زهد و ترك است. و در اصطلاح پاككردن دل است از محبت دنيا و آراسته كردن ظاهر. و ابن عربي مي گويد : تصوف وقوف به آداب شريعت است ظاهراً و باطناً؛ و آن عبارت از اخلاق الهيه است.(2)
3.پير و مراد و قطب :
مراد از پير در عرفان انسان كامل، مرشد كامل، قطب و رهبر است. و لذا پير و مراد و قطب در اصطلاح عرفان به يك معناست. (3)
اما برخي مي گويند : قطب كسي است كه اهل حل و عقد بوده و از اولياء الله است؛ و در هر زماني مورد نظر خداست كه طلسم اعظم بدو عنايت فرمايد. و قطب در عالم وجود بمنزلة روح است در بدن.
مولوي مي گويد :
قطب آن باشد كه گردي خود تند گردش افلاك گرد او بود
او چو عقل و خلق چون اجزاي تن بستة عقل است تدبير بدن (4)
4. سلسلة سلوكي :
مراد از سلسلة سلوكي در عرفان طي مدارج خاص براي رسيدن به مقام وصل و فناست. يعنيسير الي الله و سير في الله كه سير الي الله نهايت دارد، اما سير في الله نهايت ندارد. و برخي سلسلة سلوكي را سير از عالم ظاهر به عالم باطن ميدانند.(5)
5. درويش :
درويش در لغت به معني خواهندة از درها است. بعضي گفته اند : درويش در اصل در ويز بوده است، يعني آويزندة از در؛ يعني كه گدا از درها مي آويزد. و بعضي اصل آن را دريوز گفته اند. در اصطلاح صوفيه كسي است كه دل مبارك او مهبط و محل نزول انوار و تجليات الهي باشد؛ و از خود فاني، وبه بقاء حق باقي شده باشد.(6)
6. وحدت وجود :
وحدت وجود يكي از مسائل مهم فلسفي و عرفاني است و معناي آن به طور خلاصه اين است كه جهان وجود، اعم از جمادات و نباتات و حيوانات و...، همه يك وجودند، كه در مرتبة اقوي و اشدّ آن وجود، خدا قرار دارد؛ و بقية موجودات بر حسب مراتب قُرب و بُعد به مبدأ اول، كه طرف اقوي است، متفاوتند. بعضي شديد و بعضي ضعيفند. يعني اينكه خداوند تبارك و تعالي در وجود با ديگر موجودات وحدت دارد؛ منتها بين وجود شدت و ضعف است، كه وجودِ اشدّ، اقوي، بدون ماهيت و بدون عدم و نيستي از آنِ خداوند است. و از نگاه عرفا هم همين است كه وحدت وجود يعني آنكه وجود واحد حقيقي است، و وجود اشياء عبارت از تجلي حق به صورت اشياء است، و كثرات ، مراتب او را اعتباريند.(7)
7. خرابات :
خرابات يعني خراب شدن صفات بشريت و فاني شدن وجود جسماني؛ و برخي گفته اند كه خرابات عبارت از خرابي اوصاف نفساني و عادات حيواني و تخريب قواي غضبي و شهواني و عادات و رسوم است.(8)
و در مورد ابن عربي و آراء و نظريات او، بحث مفصل و طولاني است؛ كه شما سؤال كننده محترم را به مطالعة دقيق كتاب حديث انديشه، تأليف دكتر عبدالله نصري، نشر سروش، از صفحة 347 تا 371 ارجاع مي دهيم.
منابع و مآخذ:
1. شرح گلشن راز،محمد لاهيجي،ص7 و فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفاني، سيد جعفر سجادي،ص230
2. فرهنگ اصطلاحات عرفاني،ص128
3. فرهنگ اصطلاحات عرفاني، دكتر منوچهر دانش پژوه،ص23
4. كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم،ص1168
5. فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفاني، سيد جعفر سجادي،ص271-270
6. فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفاني، دكتر منوچهر دانش پژوه،ص35
7. شرح منظومه، ج2،ص 21-17 و رسائل ملاصدرا،ص138
8. شرح گلشن راز،ص262
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.